آغاز جامعه شناسی
کلید واژه ها:
جامعه شناسی، کنت، کوهناین یک رسم است که شناخت پدیده های تاریخی، از جمله رشته های علمی (1) را از گذشته ها و پیشینه هایشان شروع می کنند. شاید از دیدگاهی معرفت شناسانه بتوان گفت که تاریخچه ی تحولات نظری یک رشته علمی، بخشی از آن علم است. هنگامی که آلفرد نورث وایتهد (2) نوشت: «علمی که در فراموش کردن بانیان خود تردید می نماید از دست رفته است»، به تعبیر تامس س. کوهن به روحیه غیر تاریخی جامعه علمی دست یافته بود که نوعی ایدئولوژی حرفه ای است (3). علی رغم اخطار وایتهد، جامعه شناسی بنا به ماهیت ویژه اش نه از پرداختن به بانیانش دست کشیده است و نه از تأمل درباره مبانی اش. البته علوم دیگر نیز به دلایل مختلفی چنین نکرده اند، لیکن جامعه شناسی از این نظر برجستگی خاصی دارد. صرف نظر از این سنت و رسم رایج، به نظر می رسد بررسی سیر تاریخی تحولات و انقلابهای علمی برای درک اشتغالات کنونی دانشمندان ضرورت داشته باشد. وقتی کوهن از جامعه علمی سخن می گوید درصدد بیان این نکته است که این جامعه نیز مانند جامعه بزرگتر، از فرهنگ و تاریخ ویژه ای برخوردار است و برای شناخت آن باید بدانها توجه کرد. (4) خوشبختانه، همانطور که گذشت جامعه شناسان ضمن وقوف به این مساله برای پیشینه شناسی معنای وسیعتری قائل شده اند.
در این مبحث، تصمیم داریم که پیشینه جویی جامعه شناسی را فراتر از مرزهای رسمی آن دنبال کنیم، چرا که ما در اینجا حداقل برای رسیدن به دو هدف مشخص تلاش می کنیم. هدف اول، شناخت نسبتاً صحیحتری از جامعه شناسی موجود است که بیشتر در شرایط فرهنگی ویژه ای که امروزه با عنوان غرب از آن یاد می شود شکل گرفته است. هدف دوم، شناسایی نگرشها و برداشتهای جدید نسبت به انسان و جامعه است تا شاید در پرتو آن راههایی برای تکمیل جامعه شناسی موجود یا جایگزین کردن جامعه شناسی دیگری میسر شود. برای رسیدن به هر یک از دو هدف یا هر دو، تعالی بخشیدن معنا و مرزهای پیشینه شناسی ضروری است. مرزهای این پیشینه شناسی را باید آنقدر گسترش داد تا جامعه شناسی هم به عنوان یک علم و هم به عنوان یک پدیده فرهنگی - تاریخی بتواند نقاب زدایی شود. شناخت تحولات جامعه شناسی بعد از آگوست کنت و تولد جامعه شناسی به معنای خاص آن نمی تواند برای شناخت جامعه شناسی کنونی کافی و برای ترسیم جامعه شناسیهای جایگزین نویدبخش و منبع الهام شد. جامعه شناسی ای که در قرن نوزدهم در شرایط اجتماعی - تاریخی ویژه در غرب شکل گرفت و تاکنون استمرار یافته است مسبوق به پیشینه های علمی و فرهنگی خاصی بوده و هست. به نظر می رسد متوقف ساختن این پیشینه شناسی در قرن نوزدهم و بسنده کردن به «پیشینه های درون علمی» و حتی پیش راندن آن تا دوران شکوفایی فرهنگ یونانی صحیح نیست.
با اندک تأملی می توان دریافت که تفکر غربی و جامعه شناسی آن، ریشه در فرهنگهایی غیر از یونان و روم نیز دارد. غرب مدتهای مدیدی و حتی در زمان حاضر با شدت و ضعف از تفکر دینی مسیحیت و ادیان ابراهیمی متأثر بوده است؛ بعلاوه، تماس فرهنگی غرب با جهان اسلام نیز مسلماً در شکل گیری جریانهای فکری آن سامان بی تأثیر نبوده است. (5) از طرف دیگر، نهضتهای ضد دینی در غرب - که تأثیری انکارناپذیر بر علوم و بویژه علوم انسانی در غرب داشته است - خود دلیل و توجیه دیگری برای تعالی بخشیدن این پیشینه شناسی و ملاحظه تفکرات دینی درباره انسان، جامعه و پدیده های اجتماعی است. علاوه بر تفکرات دینی ادیان ابراهیمی، تفکرات دینی - اخلاقی و اجتماعی فرهنگهای شرقی مانند فرهنگ هند و چین در گذشته و حال همواره به عنوان یک جایگزین یا بدیل فرهنگی و معرفتی شایان توجه غربیان بوده است. (6) صرف نظر از میزان نفوذ و اهمیتی که این فرهنگها در شکل گیری علوم انسانی در غرب داشته یا می توانستند داشته باشند، به دلیل اهمیتی که آنها امروزه به عنوان بدیل فرهنگی در غرب پیدا کرده اند و نیز به دلیل ارزشهای معرفتی احتمالی تفکرات شرقی برای جامعه شناسی، بررسی ملاحظات نظری مکاتب هندی و چینی درباره انسان و جامعه لازم به نظر می رسد.
همانطور که گذشت، جامعه شناسی همانند هر علم دیگر یک پدیده فرهنگی است، و فرهنگ علمی و غیر علمی ای که در آن رشد و نمو کرده است به هیچ وجه در اروپای قرن نوزدهم محصور نمی شود؛ بنابراین برای شناخت آن باید هم پیشینه های درون علمی آن - تحولات نظری در جامعه شناسی بعد از آگوست کنت - و هم پیشینه های برون علمی آن - اندیشه های اجتماعی قبل از آگوست کنت - را شناخت و آن را نباید تنها به یونان و غرب محدود کرد. اما مهمتر از اهمیتی که فرهنگهای دیگر برای شناخت جامعه شناسی امروز غرب دارند، نقشی است که آنها در معرفی منابع الهام جدید برای یافتن پیشینه های معرفتی - منطقی جایگزین پیشینه های فعلی جامعه شناسی می توانند داشته باشند. و این همان چیزی است که با تعبیر تعالی بخشیدن معنای پیشینه شناسی از آن یاد کردیم.
جامعه شناسی، این علم نظریه ها، خود همواره به تأمل درباره خود و مفروضات بنیادینش مشغول بوده است و این معنایی ندارد جز آنکه این علم و عالمانش به آنچه هستند رضایت نداده اند و افقهای برتری را می جویند. بدین ترتیب، امید می رود که هدف یافتن مفروضات جدید برای جامعه شناسی حمل بر بدعت گذاری و کم اهمیت جلوه دادن دستاوردهای موجود جامعه شناسی نشود.
در جستجوی چه نوع پیشینه هایی؟
جامعه شناسی تنها علمی است که جسارت مطالعه خود را با روشی که دیگر موضوعاتش را مطالعه می کند داشته است. جامعه شناسی جامعه شناسی و جامعه شناسی معرفتی در کل، جامعه شناسی را از ابعاد مختلف مورد بحث قرار داده اند. یکی از دستاوردهای این مطالعات، که به بحث پیشینه شناسی ما مربوط می شود، پیشینه های مختلفی است که برای جامعه شناسی ذکر شده است. در یک تقسیم بندی کلی می توان گفت که جامعه شناسی مسبوق به سه نوع پیشینه است: پیشینه های فرهنگی، پیشینه های علمی - که خود به درون رشته ای و بیرون رشته ای قابل تفکیک اند - و پیشینه های معرفتی - منطقی که از جهتی ما قبل علمی هستند. به طور قطع جامعه شناسی موجود از هر سه نوع پیشینه متأثر بوده است و البته هر علمی چنین است، لیکن جامعه شناسی تنها علمی است که این پیشینه ها را با روش علمی ویژه خودش مطالعه کرده است. پیشینه های معرفتی - منطقی علوم دیر زمانی است که توسط معرفت شناسی فلسفی مطالعه شده است، لیکن جامعه شناسی از نقطه نظری دیگر و با روشی متفاوت به بررسی آن پرداخته است.شناخت هر سه نوع پیشینه برای درک ماهیت جامعه شناسی موجود ضروری است، اما در اینجا به دلایل عملی و اهمیت بیشتر دو نوع پیشینه دیگر از پیشینه های فرهنگی صرف نظر می شود.
حال انتظار می رود مقصود ما از تعالی بخشیدن معنای پیشینه شناسی کمی روشنتر شده باشد. ملاحظه شد که پیشینه ها - به یک معنی - بر آراء و اندیشه هایی اطلاق می شود که برای جامعه شناسی به صورت اصول موضوعه یا مفروضات زمینه ای و حوزه ای مطرح هستند و جامعه شناس قبل از پرداختن به جامعه شناسی آنها را فرض می کند. الوین و. گلدنر از جمله کسانی است که توجه جامعه شناسان را به این دسته از پیشینه ها جلب کرده است. وی درباره اهمیت این نوع پیشینه ها برای شناخت یک جامعه شناسی خاص چنین می گوید:
جامعه شناسان دوست داشته باشند یا نه، بدانند یا ندانند، تحقیقاتشان را بر اساس مفروضات پیشینشان سازمان می دهند؛ ویژگی جامعه شناسی به آن مفروضات بستگی دارد و با تغییر آنها تغییر می کند. بنابراین برای بررسی ویژگی یک جامعه شناسی و شناخت اینکه یک جامعه شناسی معین چیست، ما باید عمیق ترین مفروضات آن را درباره انسان و جامعه مشخص کنیم. (74)
همانطور که گذشت مفروضات جامعه شناسان غربی درباره انسان و جامعه، علاوه بر تجربه اجتماعی-تاریخی و فضای فکری قرن نوزدهم اروپا، ریشه در فرهنگهایی بس دورتر و فراتر دارد که شناخت آنها علاوه بر نقشی که در آشنایی با جامعه شناسی موجود دارد، می تواند در گشودن راههای جدید برای نگریستن به جامعه و انسان نیز نقش مهمی داشته باشد.
از کجا، با چه و چگونه آغاز کنیم؟
بررسی پیشینه های درون علمی و برون علمی جامعه شناسی و تمایز بین آنها، متوقف بر پاسخ به سه سوال مهم زیر است:1. برای بررسی پیشینه های جامعه شناسی تا کجا می توانیم به عقب برگردیم و از کجا باید بررسی خود را آغاز کنیم؟
2. چه نوع ا ندیشه هایی را می توانیم پیشینه ای برای جامعه شناسی محسوب کنیم؟
3. چگونه و با چه روشی می توان این پیشینه ها را شناخت و بررسی کرد؟
پاسخ سوالهای فوق چندان آسان نیست. در پاسخ به سوال نخست بسادگی ممکن است گفته شود که از هر جایی که می توانید تفکری اجتماعی پیدا کنید شروع نمایید؛ چرا که اگر قرار است علاوه بر پیشینه های درون علمی، پیشینه های برون علمی را نیز مطالعه کنیم چاره ای جز بررسی آراء و اندیشه های اجتماعی جامعه شناختی و اندیشه های اجتماعی است؛ بدین معنا که شخص فرض کرده است جامعه شناسی به معنای خاص آن در مقطع خاصی تولد یافته است و آنچه قبل از آن وجود داشته نمی تواند با برچسب جامعه شناسی مشخص شود و باید قبل از جامعه شناسی به دنبال نوع دیگری از اندیشه باشیم. اما اینکه این نوع اندیشه را در کجا و چه زمانی می توان یافت امری تجربی است که پاسخ آن را باید در مرحله تحقیق پیدا کرد. بدین ترتیب بر حسب این پاسخ علاوه بر ارائه ملاکی برای تمایز این دو نوع اندیشه، باید به نحوی مقصود از تفکر اجتماعی را نیز توضیح داد و در واقع پاسخ سوال اول منوط به پاسخ سوال دوم است.
پی نوشت ها :
1-Scientific disciplines
2- A.N. Whitehead
3- کوهن، تامس س.؛ ساختار انقلابهای علمی؛ ترجمه احمد آرام، انتشارات سروش، تهران: 1369، ص 139.
4- همان؛ ص 175-180.
5- اینکه ما امروز باید اصیلترین متون فرهنگ و ادب خود را در کتابخانه ها و موزه های مشهور غرب جستجو کنیم خود شاهدی استوار و محکم بر این مدّعاست و نباید آن را بر عتیقه دوستی غربیان حمل کرد.
6- به عنوان نمونه از جمله کسانی که به توجه و علاقه وافر غربیان به فرهنگ و مکاتب شرقی به عنوان یک بدیل فرهنگی اشاره کرده اند دانتو (Arthur C. Danto) است که در کتاب خود موسوم به عرفان و اخلاق (Mysticism and Morality) می کوشد نشان دهد که غرب نمی تواند مشکلات خود را از این طریق حل کند؛ زیرا مبانی هستی شناسانه غرب با هندیان متفاوت است.
7- Gouldner, Alvin W.; The Coming Crisis of Western Sociology; New York: Avon Books, 1970, p.28.
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}